سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

 

سال چهارم دبیرستان بودم .

اون سال عزمم رو جزم کرده بودم که حسابی درس بخونم

و بتونم دانشگاه قبول بشم .

مادرم هم تشویقم می کرد و کلی برام کتاب تست خریده بود.

دوستان و آشنایان هم بهم نمونه سوالای امتحانی می رسوندن .

امتحانات نهایی شروع شد و من ضمن درس خوندن

نمونه سوالا رو هم می خوندم  و بعد از امتحان موفق و پیروز

با گردن افراشته به خونه بر می گشتم .

تا اینکه نوبت به امتحان زبان خارجه رسید .

درسی که از پایه ضعیف بودم و تنها نقطه ضعفم بود.

یه مناسبت جشنی برا یکی از اقوام پیش اومد

و من هم اون رو بهانه ای برا درس نخوندن قراردادم .

وقتی کارنامه ام رو گرفتم در کمال تعجب دیدم

تمام نمره هام نوزده و نیم و 20 شده الّا نمره ی زبان

که – 6 – شدم .

نمی دونستم بخندم یا بگریم

خلاصه  در اون سال من تونستم شاگرد اول کلاس بشم

البته با تبصره:)))

 

 

 




تاریخ : دوشنبه 91/2/25 | 7:7 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()
.: Weblog Themes By VatanSkin :.
وبلاگicon
Online User